|
نوید فان 
درباره وبلاگ ورود کاربران محبوبترین مطالب
خبرنامه مطالب مرتبط عضویت سریع آیدی یاهو مدیر چت باکس
امروز عصر هوا که ابری بود رفتم
تو یه پاساژ و به ویترین مغازه ها نگاه می کردم . دنبال یه هدیه می گشتم
که بخرم ، یه ویترین بود که چیزی داشت که می دونم خیلی دوست داره . اومدم
برم تو مغازه ، یهو یادم افتاد اگه بخری می خوای براش ببری . تو که نمی
تونی . تو که هیچ وقت نمی بینی . تو حتی این متن رو هم نمی خونی . تو دیگه
رفتی ! ولی بدون امروز ، امشب ، تو دلم همش گفتم ... تولدت مبارک . سیب . نظرات شما عزیزان:
موفق باشی
.gif){kind=small} .gif){kind=small} مرسی داش گلم نوع مطلب : برچسب ها : موضوعات
تبادل لینک هوشمند آمار سایت
امکانات جانبی |
||||||||||||||
|
| ||||||||||||||
